Web Analytics Made Easy - Statcounter

چندروز قبل حجت الاسلام و المسلمین سید حسن خمینی با گلایه شدید از بسیاری دستگاههای فرهنگی کشور نسبت به امام خمینی، گفت: «نمی‌خواهم نام بیاورم اما این‌ نهادها یا تحلیل غلط دارند و یا توجه ندارند. بحث بر سر فرد یا شخص نیست، بلکه امام هویت تمام جمهوری اسلامی است. همه چیز را باید با امام مقایسه کرد؛ همچون قرآن که در دین بستر است و همه چیز دین با قرآن قیاس می‌شود، در انقلاب اسلامی نیز همه چیز با امام قیاس می‌شود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

اصل، امام است. هر چیزی که با متن مقدس انقلاب و آن بنیان مرصوص انقلاب در تضاد است، باید کنار برود. این عین بحثی است که رهبر معظم انقلاب دارند».

در این خصوص با حجت الاسلام و المسلمین عبدالکریم بهجت پور قائم مقام رییس هیأت حمایت از کرسی های نظریه‌پردازی، نقد و مناظره و مدیر سابق حوزه های علمیه خواهران کشور گفت و گویی را انجام دادیم.

مشروح گفت و گوی با وی در پی می آید:

با توجه به اظهار گله‌مندی یادگار امام، جناب حاج سید حسن‌آقای خمینی از دستگاه‌های فرهنگی به‌خاطر کم توجهی یا بی‌توجهی به یاد و نام و معرفی و ترویج حضرت امام و هشداری که ایشان دادند، لطفا بفرمایید؛ پیامد بی‌توجهی به حضرت امام چیست و مسئولان درباره ترویج یاد و نام امام چه کارهایی باید انجام دهند؟

به مناسبت دهه کرامت عرض تبریک داریم و یاد و خاطره حضرت امام را در ایام خرداد گرامی می‌داریم و آرزو می‌کنیم که همیشه قدردان این نعمت بزرگ و صاحب حق بزرگ بر خودمان باشیم.

درباره مسأله بی‌توجهی به راه و خط امام، به نظر می‌رسد که هشدار و تذکری که از حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای سید حسن خمینی بیان فرمودید مطلب خیلی درستی است و لازم است که همیشه ایشان و بزرگان دیگری که دلسوز نهضت عزیز انقلاب اسلامی هستند، مراقبت کنند تا احیاناً اشتغالات و دل‌مشغولی‌های جدیدی که پیش می‌آید ما را از منشأ انقلاب عزیز و راهی که حضرت امام برای ما بنا گذاشتند، غافل نکند و اگر این راه درست مورد توجه قرار گیرد، جلو بسیاری از مشکلات آینده را می‌گیرد چون راه حل مسائل فعلی و آینده کشور، در این مسیر است.

انتظار این است که انقلاب بر پایه معماری‌های حضرت امام، همچنان که در دوره ایشان گره از بسیاری از مشکلات گشود، در شرائط جدید هم گره از بسیاری از مسائل بگشاید. فراموشی یاد، نام و راه امام باعث می‌شود که مسئولان نظام و جامعه جدیدی که امام را ندیده‌ و تجربه نکرده‌اند، گرفتار یکسری سردرگمی و تخیل شوند و از این خلاً باید انتظار داشت که گروهی پیدا شوند و از امام روایتی ارائه دهند که گاهی جاهلانه و یا مغرضانه است. اینکه گاهی شنیده می‌شود برخی مسأله «عبور از امام» را مطرح می‌کنند یا ادعا می‌کنند که موضع حضرت امام در فلان واقعه موضع درستی نبوده است، یا امام را به یک سلسله روحیات مثل استبداد به رأی یا عدم توجه به مشورت‌ها متهم می‌کنند، ناشی از خلائی است که از ذکر و یاد ایشان در جامعه ایجاد می‌شود.

لذا افرادی که ارادتی به انقلاب ندارند یا از ارادت گذشته خود دست کشیده‌اند و می‌خواهند پرچم انقلاب و مبارزه را به زمین بگذارند، از خلاء یاد و شادابی راه امام سوءاستفاده خواهند کرد. بنابراین، تذکر یادگار حضرت امام تذکر به جایی بوده است و دستگاه‌های فرهنگی کشور هم باید کاملاً هوشمندانه با این تذکر برخورد کنند؛ چرا که مناشی حرکت انقلابی ما نگاهِ حضرت امام و مسیری است که ایشان جلو روی ما گذاشته‌اند. اینکه مقام معظم رهبری هر ساله در سالگرد ارتحال امام اصرار دارند تا تعریفی از خط و منش امام داشته باشند، تنها یکی از اقدامات شایسته‌ای است که باید انجام شود و امتداد داشته باشد و امتداد آن در دستگاه‌های فرهنگی و تعلیم و تربیتی است.

ما نباید این قضیه را دست کم بگیریم و خدای نخواسته شرائطی فراهم کنیم که خلاء اطلاعاتی و آگاهی برای نسل‌های جدید و حتی سیاستگذاران دستگاه‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی ایجاد شود.

چه توصیه‌ای در مسائل غیر فرهنگی دارید تا یاد و نام امام باقی بماند و امام همچنان محبوب باشد؟

من معتقدم، مسیری که حضرت امام در طول سال‌های رهبری خود پیمودند و بر آن اصرار داشتند، توجه ویژه به محرومین و مستضعفین بود. یعنی توجه به مردم در فرمایشات حضرت امام موج می‌زد، اما ایشان توجه بسیار خاصی به محرومین، مستضعفین و پابرهنگان داشتند. تعابیر بلندی از ایشان درباره محرومان وجود دارد، برای نمونه: «یک خانه کوخ‌نشینان بر همه کاخ‌های ابرقدرت‌های جهان برتری دارد.» یا «کسانی تا آخر با ما هستند که طعم فقر و محرومیت را کشیده باشند».

لذا توجه به محرومین در ساخت استراتژی‌های اقتصادی مهم است. اقتصاد ما باید مردم‌بنیان باشد اما افزون بر مردم‌بنیانی اقتصاد، باید رعایت حال محرومان و مستضعفان همیشه به عنوان یک پیوست در سیاستگذاری‌ها یا برنامه‌ریزی‌های اقتصادی به جدّ رعایت شود. این انقلاب بر دوش پابرهنگان و محرومان شکل گرفت و بیشترین دغدغه امام در هر برنامه و اقدامی این بود که این قشر به عنوان سرمایه انقلاب دچار مشکلاتی نشود تا به خود مشغول شود و اولویت انقلاب و نظام اسلامی را در زندگی به کنار بگذارد.

ما در سالگرد ارتحال حضرت امام باید مجدداً پروندۀ دفاع از محرومین، پابرهنگان، مستضعفان، فقرا و دفاع از مردم باعظمتی که فداکاری برای انقلاب را وظیفه خود می‌دانند، را بازخوانی کنیم. به نظر می‌رسد عمق استراتژیک نهضت امام توجه به محرومین و مستضفین بود. لذا باید تلاش کنیم تا مسئولین مربوطه در مجلس، دولت و دستگاه‌های اجرایی، در طراحی‌ها، قوانین، آئین‌نامه‌ها و مقررات، اندیشه‌های حضرت امام را بازتولید کنند تا در صحنه عمل و اجرا صادقانه، مشفقانه و مهربانانه نسبت به این قشر برنامه‌ریزی نمایند.

مسحضرید که حضرت امام با اندیشه و آثار و عظمتی که داشتند، زیر ابر سیاست پنهان شد و ما نتوانستیم چهره امام را در حوزه‌های دیگر خوب معرفی کنیم. یعنی جنبه‌های دیگر امام تحت‌الشعاع جنبه سیاسی ایشان قرار گرفت. حضرتعالی به عنوان شخصیت فرهنگی، با توجه به فضای فرهنگی که در دنیا و کشور ما حاکم است، چه مدلی برای معرفی بهتر حضرت امام در جامعه امروز به دستگاه‌های فرهنگی پیشنهاد می‌کنید؟

به نظر می‌رسد که ما نیازمند یک مهندسی معکوس در بازخوانی اندیشه‌های امام هستیم. امتداد اندیشه‌های فقهی، فلسفی، عرفانی و تعصب به شدت عمیق امام نسبت به دین و خدای متعال، در سیاست‌ورزی نشان داده شد. یعنی اگر کسی بخواهد سیاست‌ورزی حضرت امام را از این عقبه جدا ببیند، هیچ‌گاه نمی‌تواند ایشان را تشخیص دهد و تعریف کند، و امام را آنچنان که بود و هست به دیگران معرفی نماید.

در مطالعات و پژوهش‌ها، عمق اندیشه حضرت امام باید مورد توجه قرار گیرد؛ راه حل آن این است که با مهندسی معکوس، نگاه حضرت امام را در حل مشکلات و مسائل در اندیشه‌های فقهی، عرفانی، فلسفی ایشان واکاوی کنیم و نشان دهیم که چه مقدار ظرفیت‌های اخلاقی، عرفانی و عینی در این برون‌دادها تأثیر داشته است. «قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلی‌ شاکِلَتِه‌» هر کس بر اساس هویت و شخصیت شکل یافته خود عمل می‌کند. نمی‌شود امام را از بن‌مایه‌ها فاصله داد و اتفاقاً رمز برتری امام بر بسیاری از صاحبان اندیشه، دین‌شناسان و حتی مراجع دینی در این است که ایشان توانست محصول دانش خود را در قالبی اجرایی کرده و در خدمت حل مسائل اجتماعی قرار دهد. امروز بهترین فیلسوف، فیسلوفی است که برای اجتماع، فلسفه را هزینه کند. بهترین عارف، عارفی است که در میدان بتواند شناخت از خدا را به نحو شایسته‌ای هزینه کند و بهترین فقیه و عالم اخلاق هم این‌گونه است. یعنی تصویری که حضرت امام از اخلاق، عرفان، فقه، اصول و فلسفه در میدان نشان داد، کاری نبود و کاری نیست که دیگران توانسته باشند بروز دهند.

به نظر بنده امروز ما باید با مهندسی معکوس و رفتن به عقب و پیدا کردن مناشی و علت نگاه امام در حل مسائل اجتماعی، به عمقی که از آن عمق این مطالب مطرح شده و درباره آن‌ها داوری شده است، دست پیدا کنیم.

از دیدگاه حضرتعالی، عمده دلیل غفلتی که در معرفی و ترویج حضرت امام در نهادهای فرهنگی صورت گرفته چیست؟ و چرا امروز به اینجا رسیده‌ایم که باید از نهادهای فرهنگی نسبت به ترویج و معرفی حضرت امام گله‌مند باشیم؟

این مسأله می‌تواند علل مختلفی داشته باشد، برای نمونه وقتی می‌بینید حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای مقام معظم رهبری اندیشه امام را بازتولید می‌کنند و ورژن جدیدی از اندیشه امام را ارائه می‌دهند، کسانی که عمق و فرصت لازم و حسی نسبت به ضرورت ارجاع دادن اندیشه‌های حتی مقام معظم رهبری به اندیشه‌های امام را ندارند، باعث می‌شود که به یک حس خودبسندگی برسند.

سنت، آیات قرآن را تفسیر کرده است و تفسیری که سنت از آیات قرآن ارائه کرده گاهی برخی را به اینجا رسانده است که به قرآن سر نمی‌زنند و فکر می‌کنند با داشتن سنت و روایات، کار را می‌توانند به فرجام برسانند. این حالت را ما باید با دقت و تأمل تحلیل کنیم تا دچار افراط و تفریط نشویم.

به نظر بنده اندیشمندان و مدیران در حوزه‌های مختلف اندیشه‌ورزی کنند و همه بار را بر دوش حضرت آقا نگذارند بلکه خودشان هم بخواهند در حوزه‌های جدید ورود پیدا کنند. لذا به میزانی که چنین درکی در مسئولین نظام، مسئولین فرهنگی و مدیران میانی و اندیشورزان و اندیشوران ایجاد شود، ضرورت بازخوانی اندیشه امام برای پیدا کردن راه حل برای مسائل جدید، بیشتر می‌شود.

من فکر می‌کنم برای اینکه این اتفاق بیفتد ما باید فرهنگ تفکر قبل از به انتظار رهبری نشستن را در کشور ترویج کنیم. به این معنا که زمینه‌ای فراهم شود و مسئولین، متفکرین و مدیران تکفر کنند و درباره این تفکر حضرت آقا داوری کند تا این کسالت و تنبلی که در برخی از دستگاه‌های فرهنگی یا مسئولین مشاهده می‌شود را نداشته باشیم. اگر این کسالت و تنبلی کنار زده شود به طور طبیعی بازگشت به بیانات و راه حضرت امام برای اینکه تکلیف خود را در شرائط جدید بدانیم، برای همه باز می‌شود و در این باز شدن افکار مختلف، همه بر اندیشه‌های امام تمرکز خواهند کرد و نقش مقام معظم رهبری، مرجعیت در حل این مسائل پیدا می‌کند نه نقش یک کارشناس. الان من احساس می‌کنم که همه بارها بر دوش مقام معظم رهبری افتاده است و ایشان از نقش مرجعیت در مدیریت اندیشه‌ها به نقش کارشناس جا به جا می‌شود، یعنی نقش ایشان تبدیل به نقش یک کارشناس عالی حوزه انقلاب می‌شود و این آسیب‌زا است و باعث می‌شود که برخلاف نظر ایشان، اندیشه‌ها در کشور شادابی لازم را نداشته باشد.

همه اطلاع داریم که مقام معظم رهبری بر کرسی‌های نقد، نوآوری، نظریه‌پردازی و آزاداندیشی بسیار تأکید کرده‌اند و از مسئولین فرهنگی و حوزوی خواسته‌اند که این راه نورانی را باز کنند. این مطالبه ایشان از ما است. اگر ما مسیر تفکر را در دستگاه‌های مختلف باز کنیم و بخواهیم مسائلی که وجود دارد را خودمان حل کنیم یا راه حل‌ها را پیشنهاد دهیم، رضایت مقام معظم رهبری را به دست می‌آوریم و الا جامعه دچار خمودی خواهد شد.

شعار امسال مراسم سالگرد حضرت امام «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد» در ستاد سالگرد مطرح شده است. از دیدگاه حضرتعالی ویژگی‌های «جمهوری اسلامی» از منظر امام چیست؟

حضرت امام حقیقتاً به مردم اطمینان داشت و مطمئن بود، مردمی که قرن‌ها سر سفره اهل بیت(ع) و قرآن نشسته‌اند، جریان کلی‌شان درست عمل خواهد کرد. حضرت امام فهم توده‌ای مومنان و مسلمانان را بر فهم نخبگانی ترجیح می‌داد. شما اگر فرمایشات حضرت امام را درباره آراء و نظرات مردم در مقایسه با نظرات نخبگانی ملاحظه کنید متوجه می‌شوید که ایشان به شدت نگاه عمومی مردم را بر نگاه‌های نخبگانی حاکم می‌کرد. امام ایمان داشت، مردمی که تحت تربیت مکتب اهل بیت(ع) قرار گرفته‌اند، اگر از مدیران میانی و کسانی که مسئولیت‌هایی در حوزه‌های مختلف دارند، جلوتر نباشند عقب‌تر نیستند و ظاهرِ نگاه حضرت امام این بود که مردم جلوترند.

بنده بر اساس مطالعات قرآنی به این نتیجه رسیده‌ام که خداوند متعال، حکمرانی دینی و قرآنی را به عنوان تکلیف بر دوش مردم قرار داده است و سپس این مردم هستند که برای اجرای برخی از دستورات، دستگاه‌هایی تدبیر می‌کنند. خداوند به مومنین دستور می‌دهد که دست مرد یا زن سارق را ببرید یا به زناکار تازیانه بزنید. یا در آیه «أُذِنَ لِلَّذینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلی‌ نَصْرِهِمْ لَقَدیر الَّذینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیْرِ حَق‌» خداوند به مؤمنینی که از دیارشان اخراج شده‌اند، اجازه جنگ و قتال داده است.

بنابراین، دستورات مهم حکومتی در وهله اول در قرآن متوجه مؤمنان شده است و خداوند از مؤمنان خواسته است تا دستورات و وظایف را انجام دهند؛ یعنی اصل تشکیل حکومت در چارچوب اراده‌های مردم مؤمن است و مردم مؤمن اگر برای تشکیل حکومت توانمند شوند، حکومت شکل می‌گیرد و قوام پیدا می‌کند. خداوند وقتی می‌خواهد در مدینه بنیه اقتصادی حکومت را تقویت کند، می‌فرماید: «وَ أَنْفِقُوا فی‌ سَبیلِ اللَّهِ وَ لا تُلْقُوا بِأَیْدیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَة» در راه خدا انفاق کنید و با دستان خود، خودتان را به هلاکت نیندازید. غالب خطاب‌های خداوند متعال به جامعه مومنین است و حکومت برآیند روش اجرایی این تکالیف است. نه اینکه حکومت اصل است و مردم صرفاً باید تبعیت کنند. این‌که در چارچوب دین، مردمْ مؤمن و متقی می‌شوند، عمق نگاه حضرت امام است. جمهوری یعنی حضور مردم بر پایه اسلام نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر. لذا جمهوریت به هیچ وجه نباید خدشه‌دار شود و ما نباید به «حکومت اسلامی» تمایل پیدا کنیم. همچنین جمهوریت نباید اسلامیت نظام را به محاق ببرد؛ این هنری است که در حکمرانی حضرت امام به شدّت مورد توجه بوده است.

بنابراین «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه بیشر» دقیقاً برآمده از وحی الهی و آیات قرآن کریم است. لذا با حوصله و نشان دادن مثال‌ها و شاهدهای آن در قرآن می‌توان مبرهن و برهانی کرد که خداوند چه مقدار از احکام حکومتی را مستقیماً متوجه مردم کرده است.

بیشتر بخوانید:

انتقاد شدید سایت «جماران» از «حذف سریالی یاد و تصویر امام» / اگر «سیاست‌تان تغییر کرده» با شجاعت اعلام کنید + عکس نام امام خمینی از سرود دوم سلام فرمانده هم حذف شد/ این کار عمدی است یا از روی غفلت؟ سیدحسن خمینی: آخوندی که در خدمت دین نباشد، آخوندنماست / باید حتما به فقر، ظلم، بی‌عدالتی و تبعیض حساس باشیم

پاسخ تند امام به درخواست مالی شورای مدیریت حوزه / هر چه پول و ساختمان زیاد گردد، درس و معنویت کم می‌شود + سند

سیداحمد خمینی: امام می‌گفتند الان که خرمشهر «فتح» شده، بهترین زمان «پایان جنگ» است / واکنش «مسئولین جنگ» چه بود؟ عاشقانه‌های «روح‌الله» / نامه امام خمینی به همسرش: تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم ... + عکس‌ها

۲۱۲۲۰

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1773388

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: حوزه علمیه سید حسن خمینی حجاب دستگاه های فرهنگی مقام معظم رهبری جمهوری اسلامی حضرت امام حضرت امام حضرت امام نه یک کلمه اندیشه ها بر دوش راه حل

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۹۵۱۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مهم‌ترین مانع اجرای عدالت، دنیاطلبی و دنیاگرایی است

خبرگزاری مهر-گروه دین و اندیشه-مصطفی شاکری گرکانی: تحقق عدالت، آرمانی است که سابقه‌ای به قدمت عمر بشر دارد و از سپیده‬ ‏دم آفرینش، بشر این عنصر حیاتی را به عنوان یک گرایش باطنی شناخته، به آن روی آورده، درصدد دستیابی به آن تلاش کرده و آن را مبنای قوانین و قضاوت قرار داده است. به واقع که هیچ چیز به اندازه پایمال شدن حق ضعیف و مظلوم برای فطرت بشر زجرآور و نفرت‬ ‏انگیز نیست و هیچ چیز به اندازه بی عدالتی، کینه و دشمنی را در قلب‌ها پدید نمی‌آورد. وقتی به تاریخ می‌نگریم، علت بسیاری از دگرگونی ها، فقدان عدالت اجتماعی در جامعه بوده است و به همین رو تمام مصلحان بشری و انسان‌های آزاده تاریخ با اندیشه و شعار عدالت، حرکت‌های اصلاحی خود را آغاز نموده و یکی از اهداف اصلی انقلاب و تحرکات اجتماعی خود را رفع تبعیض و برقراری عدالت اجتماعی قرار داده اند. انسان‌هایی که مخاطب این حکیمان و مصلحان واقع شده اند، در واقع تشنگان عدالت بودند که سراپاگوش به فرمان و چشم به راه تحقق این بالاترین فضیلت انسانی و گمشده فطرت خود بوده اند.

فراتر از این، عدالت آرمانی دینی و الهی است که تمام پیامبران برای تحقق آن رسالت یافته و بسیاری نیز در راه عدالت جان خود را فدا کرده‌اند. از منظر دین اسلام، قوام حقیقت حیات انسانی به اصل عدالت است و دادگری همانند اصل توحید ریشه در نظام تکوین دارد. بر این اساس پیامبر اکرم (ع) فرمودند: «بِالْعدْلِ قامتِ السّماواتُ و الارْض» یعنی آسمان‌ها و زمین، با عدالت، پا برجا می‌مانند. بنابراین نادیده انگاشتن قسط و عدل، نه تنها با طبیعت بشر مخالفت و مغایرت دارد، بلکه مخالفت با نظام طبیعت است و در مقابل، اهتمام به آن هماهنگی با نظام هستی است.

اندیشه در حقیقت و ماهیت عدل و عدالت ما را به این نکته واقف می‌سازد که عدل دارای جاذبه‌ای فطری است و نزد وجدان عمومی بشریت، ارزش گرانقدر دارد زیرا در سایه عدل، هر کسی به حق خویش می‌رسد، تعدّی و تجاوز از جامعه رخت بر می‌بندد و امنیت و آرامش بر همه جا حاکم می‌شود. به همین جهت مردم، بی‌عدالتی را نکوهش می‌کنند و عدالت را می‌ستایند. این نکته مورد تأیید و توجه پیشوایان دین نیز قرار گرفته است. امام صادق (ع) درباره این حقیقت که بی‌عدالتی عیب و عدالت خوشایند همگان است فرموده است: «از خداوند پروا کنید و به عدالت رفتار کنید، چرا که شما به قومی که عدالت نکند خرده می‌گیرید». به همین سبب است که از آغاز زندگی بشر، همواره ظلم و بی عدالتی روح بشر را آزرده و او را تشنه جهانی عاری از هر تبعیض و تعدی ساخته است. در طول تاریخ، همه افراد و اقشار و جوامع اعم از کوچک و بزرگ، مؤمن و کافر، مرد و زن، حتی ستمکار و ستمدیده، دانا و نادان خواهان اجرای عدالت، این صفت انسانی بوده و از نقض آن متنفر بوده و می‌باشند.

بر این اساس با اندک تأملی در کلمات و بیانات امیرالمومنین (ع) به روشنی این نکته به دست می‌آید که مساله «عدالت و حکومت»، جایگاه خاص و اهمیت ویژه‌ای نزد آن امام بزرگوار داشته است. این دو مقوله به حدی مهم است که اگر تمام تلاش‌ها و مجاهدات علی (ع) را در راه تحقق آن بدانیم سخنی به گزاف نگفته ایم. در همین رابطه و با محوریت نشان دادن ارزش و اهمیت عدالت در حکمرانی بر پایه اندیشه علوی (ع) با حجت‌الاسلام و المسلمین نجف لک‌زایی استاد تمام گروه علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم و رئیس پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی گفت‌وگو کردیم که حاصل آن را در ادامه می‌خوانید؛

* عدالت در اندیشه امیرالمومنین (ع) یک فضیلتی است که اگر حکومت آن را داشته باشد برایش یک امتیاز و ارزش محسوب می‌شود یا اصلاً اساس و ارزش حکومت به برقراری عدالت است و حکومتی که در راه عدالت گام ننهد فاقد ارزش ذاتی است؟

در نهج‌البلاغه و سیره عملی امیرالمومنین (ع) به عدالت توجه بسیار زیادی شده به گونه‌ای که جرج جرداق مسیحی اسم کتابش را این گذاشته که امام علی (ع) صدای عدالت انسانی است. همچنین گفته شده «قتل فی محراب عبادته لشده عدله» یعنی ایشان به خاطر شدت عملش نسبت به عدالت به شهادت رسید لذا در جای جای نهج‌البلاغه می‌توانیم فرمایشات حضرت درباره عدالت را ببینیم ولی من به یک موردش اشاره می‌کنم و آن نامه ۳۱ نهج‌البلاغه است. امام علی (ع) نامه ۳۱ را برای امام حسن مجتبی (ع) نوشتند و چون این نامه از منظر یک پدر برای تمام فرزندان معنوی آن حضرت نوشته شده است با این تعبیر شروع می‌شود که «من الوالد الی المولود» یعنی نامه پدری به فرزند. اگر ما خودمان را فرزند معنوی آن حضرت می‌دانیم مخاطب این نامه هستیم.

*نامه ۳۱ نهج‌البلاغه عدالت را چگونه معرفی می‌کند؟

آنجا حضرت یکسری سیاست‌های کلان و راهبردهای کلان را ابلاغ فرمودند از جمله اینکه می‌فرمایند فرزندم تو خودت را در ارتباط با دیگران میزان قرار بده، هرچه برای خودت می‌پسندی برای دیگران هم بپسند. بعد یکسری مصادیق را ذکر کردند مثلاً فرمودند اگر دوست نداری به تو ظلم شود به دیگران هم ظلم نکن، اگر دوست داری به تو احسان شود به دیگران احسان کن و همینطور موارد دیگری را برشمردند. به همین خاطر عدالت در اندیشه امام علی (ع) یک میزان کلیدی و اساسی و مهم است که مبنای تنظیم روابط ما با دیگران، روابط ما با خودمان، روابط ما با محیط زیست و روابطمان با خدای متعال است.

خدای متعال در ارتباط با ما به عدالت عمل می‌کند، ما هم در ارتباط با خودمان و دیگران و خدا و طبیعت باید به عدالت رفتار کنیم. در حدیث نبوی می‌خوانیم که با عدالت است که آسمان‌ها و زمین بر پا شده است. در قرآن کریم خداوند به پیامبر (ص) دستور می‌دهد «قل امر ربی بالقسط» یعنی بگو پروردگار من مرا فرمان داده به قسط عمل کنم. باز در سوره حدید می‌فرماید: «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» یعنی ما پیامبران را به سوی مردم فرستادیم تا آنها مردم را تربیت کنند، تزکیه کنند و مردم بر پادارنده قسط شوند. از این جهت امیرالمومنین (ع) به عنوان تربیت شده رسول اکرم (ص) کسی است که همان مسیر را دنبال می‌کند و همچون رسول مکرم اسلام بر پا دارنده عدل و قسط است. لذا اگر ما عدالت را در ردیف فضائل هم ذکر کنیم بالاترین فضائل است و اگر به عنوان رکن در نظر بگیریم می‌بینیم عدل در اندیشه و مذهب امامیه جز اصول مذهب و جز ارکان تلقی شده است بنابراین از هر منظری نگاه کنیم، چه از منظر فقهی، چه از منظر اخلاقی، چه از منظر اعتقادی، چه از منظر فلسفی و … می‌بینیم عدالت عنصر کلیدی است و باید مورد توجه رهبران و کارگزاران حکومتی و آحاد مردم قرار بگیرد.

*همه مردم به ارزش و اهمیت مساله عدالت اقرار دارند ولی می‌بینیم جوامع بشری و حکومت‌ها در محقق کردن عدالت با مشکلاتی روبرو هستند. به نظر شما مهمترین موانعی که نمی‌گذارد مساله عدالت در یک جامعه محقق شود با توجه به منویات حضرت امیر (ع)، چیست؟

امیرالمومنین (ع) مهمترین مانع اجرای عدالت را در همین نامه ۳۱ دنیاطلبی و دنیاگرایی می‌داند. حضرت می‌فرماید آنچه باعث شده انسان‌ها از صراط مستقیم عدالت منحرف شوند و به ظلم دست بزنند این است که فکر می‌کنند برای دنیا آفریده شدند در حالی که آن حضرت می‌فرمایند فرزندم بدان که تو برای آخرت آفریده شدی. دنیا قرار است مقدمه‌ای باشد و مزرعه‌ای باشد که ما از زندگی کوتاهی که در دنیا داریم برای آخرت خودمان زاد و توشه برداریم و اگر هر کسی اندکی تأملی در زندگی خودش و زندگی امروز در دنیا بکند، اهمیت این فرمایش امیرالمومنین (ع) را متوجه می‌شود که واقعاً هر جا ظلم و بی‌عدالتی صورت می‌گیرد ناشی از این است که آن افراد خیال می‌کنند برای دنیا آمدند و بعد از دنیا آخرتی نیست و الا اگر انسان‌ها به یاد مرگ باشند یاد آخرت و قیامت باشند متوجه می‌شوند اصالت را باید به آخرت بدهند. قاعدتاً کسی که یاد مرگ و قیامت هست دست به ظلم نمی‌زند چون می‌داند یک ایستگاهی هست که باید در آنجا پاسخگو باشد.

*گاهی بین عدالت و مسائل دیگری تزاحم برقرار می‌شود؛ مثل تزاحم بین برقراری عدالت و رعایت مصلحت. به نظر شما در این موارد باید جانب کدام را گرفت و کدام اهمیت بیشتری دارد؟

ببینید، مصلحت یعنی عدالت. اصلاً مصلحت جایی مطرح می‌شود که اگر ما به یک قانونی یا دستوری عمل کنیم موجب ظلم می‌شود لذا می‌گوئیم مصلحت ایجاب می‌کند آن کار را انجام ندهیم. در اینجا تمرین و امتحان مصلحت باید با مساله عدالت انجام شود؛ یعنی هر جا می‌گوئیم مصلحت اقتضا می‌کند باید بتوانیم به جایش کلمه عدالت را بگذاریم و بگوییم عدالت اقتضا می‌کند. لذا نمی‌شود مصلحت مخالف عدالت باشد چون فرض ما فرض تزاحمات است یعنی دو چیز با هم متزاحم می‌شوند و ما آنی که عادلانه‌تر است را بر آنی که مطابق عدالت نیست اولویت می‌دهیم. بنابراین هر جا گفتند مصلحت ایجاب می‌کند، شما باید به جایش کلمه عدالت را بگذارید. اگر باز هم جمله شما درست بود، آن از نظر اسلام مورد قبول است ولی اگر جمله درست نبود آن مطلب مورد قبول اسلام نیست. در واقع مصلحت نیامده است که منافع را توجیه کند و الا منتهی به ظلم می‌شود.

کد خبر 6086156

دیگر خبرها

  • بودجه دولتی برای حوزه‌های علمیه | جمع مبلغ نهاد‌های فرهنگی و مذهبی ۶۷ هزار میلیارد تومان!
  • مهم‌ترین مانع اجرای عدالت، دنیاطلبی و دنیاگرایی است
  • پیام تسلیت مدیر حوزه های علمیه درپی درگذشت همسر آیت الله سیدمصطفی خمینی
  • زن و خانواده مرز مواجهه جمهوری اسلامی با غرب است
  • منطق زنان و خانواده انقلاب اسلامی در دنیا اجرا شود
  • بانوان طلبه سنگربانان عرصه تربیت هستند
  • آغاز پذیرش حوزه‌های علمیه خواهران
  • پیام مدیر حوزه علمیه یزد در پی درگذشت والده شهیدان نیرنگ (حق شناس)
  • فرزندان با استعداد خود را به حوزه های علمیه بفرستید
  • سربازی برای امام زمان (عج)بالاترین توفیق طلاب حوزه‌های علمیه است